نتایج جستجو برای عبارت :

شعرموج نو:مسیح من

نفس هایت ناقوسی بود که
در کلیسای قلبم نواخته شد. من راهبه دیر تو هستم. بگو تا معبد چشمانت چقدر راهست؟صلیب عشق تو گردن آویز من هست.ای مسیح من،
بگوچگونه،
 بر روح مرده من  دمیدیکه زنده شدمو
متولد شدم با درد عشقت و
از پیله تنهایی ام بدر آمدم.بگو،
با من سخن بگوآنسان که ناقوس ها نواخته می شوند؛آنسان که آتشکده ها روشن می شوند؛آنسان که  حرم ها با گلاب شسته می شوند.آنسان سخن بگو ،آنسان،
من روشن می شوم،
نواخته می شوم، 
و شسته می شوم.
شاعر: اکرم احمدی(
نفس هایت ناقوسی بود که
در کلیسای قلبم نواخته شد. من راهبه دیر تو هستم. بگو تا معبد چشمانت چقدر راهست؟صلیب عشق تو گردن آویز من هست.ای مسیح من،
بگوچگونه،
 بر روح مرده من  دمیدیکه زنده شدمو
متولد شدم با درد عشقت و
از پیله تنهایی ام بدر آمدم.بگو،
با من سخن بگوآنسان که ناقوس ها نواخته می شوند؛آنسان که آتشکده ها روشن می شوند؛آنسان که  حرم ها با گلاب شسته می شوند.آنسان سخن بگو ،آنسان،
من روشن می شوم،
نواخته می شوم، 
و شسته می شوم.
شاعر: اکرم احمدی(

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها